کد مطلب:321281 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

جواب از حدیث (لو کان العلم منوطا بالثریا)
و این حدیث را هم غلط نقل كرده و صحیحش این است كه در كتاب المبین از عوالم روایت شده است عن جعفر عن ابیه (ع) قال قال رسول الله (ص) لو كان العلم منوطا بالثریا لتناولته رجال من فارس و این هم باز از عامی گری مصنف است زیرا كه فارس در لغت چنانكه در قاموس نوشته كه فارس الفرس او بلادهم و در معیار الفرس و بلاد هم گفته است پس معلوم است كه مستعمل در هر دو است و بلاد فرس معلوم است كه از كجا تا كجاست و از این جهت است كه در حدیث دیگر وارد شده است از پیغمبر (ص) كه لو كان الدین عند الثریا لتنا له رجال من الفرس و در حدیثی فرمود لو كان الأیمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس و دین و ایمان یكی است پس معلوم است كه مراد از فرس و فارس هم یكی است و نیز از استعمالات قدیمه ظاهر است كه فارس و فرس یكی است و بلاد فارس هم مخصوص به شیراز نیست چنانكه در ذكر والده سید ساجدین در بحار نقل كرده است امه خولة بنت یزدجرد ملك فارس و هی التی سماها امیرالمؤمنین (ع) شاه زنان و یقال بل كان اسمها بره بنت النوشجان و یقال كان اسمها شهربانو بنت یزدجرد و كان یقال له (ع) ابن الخیرتین لقول رسول الله (ص) ان الله من عباده خیرتین فخیرته من العرب قریش و من العجم فارس و كانت امه بنت كسری ملاحظه كن كه می فرماید خیره از عرب قریشند و از عجم فارس و بدیهی است كه در مقابل طایفه قریش طایفه از عجم را كه فرس باشند می اندازند نه بلدی را و نیز من عباده فرموده و مراد انا شنید نه شهرها و نیز فارس در شهرها هم كه استعمال شده و ملك فارس گفته اند یزدجرد ملك شیراز خاصة نبوده بلكه ممالك بسیار داشته و دارالسلطنه او هم مداین بوده است و در ممالك خود هم سیر می كرد و در فتح الاسلام از یزد فرار كرد و به خراسان رفت و در فتح خراسان كشته شد و موافق روایتی دختران او را هم از خراسان آوردند چنانكه حضرت رضا (ع) به سهل بن قاسم نوشجانی فرمود ان بیننا و بینكم نسب قلت و ما هو ایها الامیر قال ان عبدالله بن عامر بن كریز لما افتتح خراسان اصاب ابنتین لیزدجرد بن شهریار ملك الاعاجم الی آخر و غرض این است كه مراد از فارس در قدیم فرس بوده است یا بلادشان كه ممالك بسیار بوده و اختصاص به شیراز نداشته بلكه دارالسلطنه هم آن اوقات شیراز نبوده و حال اینكه بنانیست كه سلطانی را كه بلاد بسیار دارد نسبت به دارالسلطنه بدهند و مراد از عجم خلاف عرب است چنانكه در لغة مذكور است و فارس یك طایفه از طوایف عجم است خلاصه پس فارس اختصاص به شیراز ندارد و در بحار روایت كرده است از صدوق علیه الرحمة به اسنادش از ابن عباس از حضرت سلمان فارسی ره كه فرمود من مردی بودم از اهل اصفهان از دهی كه آن را جی می گفتند تا آخر روایت اگر چه روایت اینكه از شیراز بوده است آن حضرت نیز هست ولی در این روایت از اصفهان است و معذلك ایشان را سلمان فارسی می گفتند و علی ایحال شبهه نیست كه فارس اختصاص به شیراز ندارد و بر فرض اختصاص علم دست آوردن دلیل امامت نیست نفرمودند كه علم ما كان
و ما یكون دست آنها می آید كه این خاص امام است فرمودند علم حاصل می كنند و الان هم بالنسبة به غالب عرب كه ملاحظه كنی علم معارف و سایر علوم در عجم بیشتر است همان قسم كه فرموده اند و نه هر كه گفته شد صاحب علم است امام می شود من فرض می كنم كه بفرمایند اگر علم منوط به ثریا باشد مردی از اهل شیراز دست می آورد این چه دخل به مسئله امامت دارد فضائل امام را در اخبار ملاحظه كن كه علم یكی از الاف الوف آنهاست و همان علم هم علم امام را علم می گویند و علم لغت را هم مثلا علم می گویند از این بالاتر بخواهی علم شریعت و علم اخلاق و علم معارف هر درجه اش كه حاصل بشود علم است یعنی اسم علم بر آن صدق می كند اما نه هر كه گفته شد علم حاصل كرده امام شده است خلاصه ی مطلب ظاهر است ولی حضرات خیلی سعی دارند كه عمدا بر خود مشتبه كنند و از جمله اخباری كه روایت كرده است این است كه فی جوامع الكلم یقوم للهدی علی خوف شدید و فتنة شدیدة و زلزال و بلاء یصیب الناس و سیف قاطع و اختلاف فی دینهم و تغییر فی حالهم حتی یتمنی الموت صباحا و مساء من عظیم ما یری من كلاب الناس و اكل بعضهم بعضا و خروجه عند الیاس و القنوط فطوبی لمن ادركه و كان من انصاره الویل كل الویل لمن عاداه و خالف امره ثم قال یوم بامر جدید و كتاب جدید و سنة جدیدة و قضاء علی العرب شدید.